سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به خدا سوگند، آن که دنیا را دوست دارد و باجز ما دوستی می کند، خدا را دوست ندارد . هرکه حقّ ما رابشناسد و ما را دوست بدارد، در حقیقت، خداوند ـ تبارک وتعالی ـ را دوست داشته است . [.امام صادق علیه السلام]

لاابالی
خانه | ارتباط با لاابالی مدیریتبازدید امروز:6بازدید دیروز:27تعداد کل بازدید:67450

 :: 87/1/15::  11:5 صبح

بعد از یه مدت تنبلی،‏که عمدتا به خاطر عید و اینا بروز کرده بود، دوباره شروع کردم به افاضات

اینطور بیان شد که آدم در این دنیا کاملا مختار هست که بدون تکیه بر هیچ گونه امور معنوی و مرتبط با خدا،‏ خودش زندگی رو بچرخونه، پیشرفت کنه و جهان رو مطابق با میل خودش بسازه،‏ این چیزی بود که با پیدایش مدرنیسم انسان به اون رسید،‏ دیگه انسان نادانسته هاش رو به عالم غیب نسبت نداد و خودش سعی کرد تا اونها رو بشناسه!‏ کم کم احساس بی نیازی از عالم غیب به انسان دست داد و عملا روی پای خودش وایساد. دیگه نیازی به خدا نداشت چون احساس کرد که خودش می تونه همه مسائل رو حل کنه.

 

خود ما هم دقیقا همینطور هستیم، به تبع پیدایش چنین نظام فکری در مغرب زمین و نفوذ اون به کشور ما،‏ الان بسیاری از ما هم نیازی به بهره گیری از ابزار معنوی در زندگی خودمون احساس نمی کنیم،‏ اگه از دید معمول عالم به انسانها نگاه کنم،‏ تفاوتی بین کسانی که رفتار دینی دارند و اونایی که ندارند نمی بینم،‏ چه بسا اونهایی که رفتار دینی ندارند در زندگی موفق تر هستند؛‏ شما از این دست سراغ ندارید؟!!

به نظر من، همه پیروزی هایی که برای انسانهای بی اعتقاد به عالم غیب یا کسانی که اعتقاد به عالم غیب دارند ولی در زندگی معمول از ابزار معمول استفاده می کنند شاهدانی هستند که اختیار آدمی رو در دنیا اثبات می کنند!‏ انگار خداوند اینطور اراده نکرده که فقط کسانی که به او اعتقاد دارند در زندگی موفق باشند، همه افراد این امکان رو دارند که به پیشرفت های بسیار شگرف در این دنیا دست پیدا کنند بدون اینکه لازم باشه از کانال دین رد بشن و این یعنی اختیار خلیفه خدا

اما اگه به عمق اختیار با دید کاوشگرانه نگاه کنیم،‏ معلوم می شه که هستی مختارانه خیلی ترسناکه!‏ اختیار یعنی امکان لرزش،‏ امکان خطا،‏ یعنی دائم در معرض اشتباه بودن، یعنی دائم انتخاب کردن بین خوب و بد،‏ یعنی اینکه خدا ما رو کاملا به خودمون گذاشته فقط داره بوسیله یه سری ابزار ما رو راهنمایی می کنه؛ دیگه مثل بابای خودمون نیست که تا چاقو رو دستتمون دید، سریع اون رو از دستمون بگیره؛‏ تا دید داریم به راه خطا می ریم حتی اگر با غر و لند و دعوا و کتک جلوی ما رو بگیره،‏ اختیار یعنی راههایی هستند و ملاحظاتی (که از یک سو دعوت به خوبی می کنند و از دیگر سو دعوت به شر) و این تویی و تنها خودت که باید انتخاب کنی و بعدا هم پاش وایسی.

بی خود نیست که مولانا از روی اضطراب می گه

تا یـکـی این ابتلا یا رب مکن                             مذهبی ام بخش و ده مذهب مکن

یعنی بیا و یه راه درست بگذار جلوی پای ما که طاقت مذاهب مختلف و سرگردانی در اونها رو نداریم ...




لیست کل یادداشت های این وبلاگ