• وبلاگ : لاابالي
  • يادداشت : اختيار و دين [4]
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من يه نظر گذاشتم ، بايد چندتا کانت بذارم اون رو توضيح بدم! به اين مي گن فصاحت در کلام J

    من پذيرفتم حقيقت واحدي هست! اما نپذيرفتم راه رسيدن به حقيقت دين ِ .

    به نظر من راحت ترين راه رسيدن به حقيقت اينه که بري سراغ دين! – اين ديني که من مي گم اون دين متعالي نيست که در دسترس نيست و فقط مي شه خوابش رو ديد – اينم بگم که راحتترين الزاما ، بهترين و کوتاهترين نيست.

    حامد من سعي مي کنم در زمان حال زندگي کنم. منظورم اينه که انسان معاصر با انسان هاي پيشين فرق دارن.

    يه زماني بشر فکر مي کرد شناخت کاملي از جهان و خدا داره. مي گفت اين صندلي ِ و يقين داشت خدايي هم هست. دوران بعد از اين بشر فکر مي کرد شناخت کاملي از جهان داره اما در وجود خدا شک کرد. شکي نداشت که ايني که مي بينه صندلي و اين سوال براش پيش نمي يومد که اين صندلي وجود داره يا نه . اما در وجود خدا دچار ترديد ميشه.

    اما انسان معاصر – ما – در زماني بسر مي بره که نه از جهان شناخت داره و نه از خدا. هر دو براش دور از دسترسن. خب توي اين دوره اي که نه جهاني هست و نه شناخت قاطعي از اون و نه شناختي از خالق اين ناشناخته چطور يک بسته آموزشي که در دوران اوليه و براي انسان اون زمان اومده ميخواد من رو به حقيقت برسونه ؟!

    حالا مي خواي بگي نفس دين مي تونه ؟! بيا بگو نفس دين چيه ...