سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در جستجوی دانش بیرون رود در راه خداست، تا آنگاه که برگردد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

لاابالی
خانه | ارتباط با لاابالی مدیریتبازدید امروز:15بازدید دیروز:28تعداد کل بازدید:67415

 :: 87/3/28::  8:0 عصر

اگر فکر کنید که می توانید، یا این که فکر کنید که نمی توانید در هر صورت درست فکر کرده اید. هنری فورد

می دونید این جمله یعنی چی؟!! یعنی ساز و کارهای جهان طوری تنظیم شده که هر طور که در دنیا بازی کنید، اون هم با شما همونطور بازی می کنه؛ اگه دنیا رو مثل یک معمای پیچیده ببینید، دنیا به شما همونطور جلوه می کنه؛ اگه ساده بگیرید، اونهم ساده بازی می کنه.

من معتقدم نه تنها دنیای حاضر با شما اینطور بازی می کنه، که دنیای دیگر هم همینطوره، با این تفاوت که در اونجا هر کی که به کاری مشغول هست، می بینه که کارش چقدر از ارزش برخورداره. برای اینکه منظورم روشن تر بشه مثالی می زنم. فرض کنید شما (که فرض می شه آدم های دارای فرهنگ و شعور متعالی هستید) بوسیله دوربینی دارید از احوال یک قبیله آدم خوار باخبر می شید؛ اونها کاملا به زندگی خودشون مشغول هستند و فکر می کنند که اصل زندگی یعنی همین، اصلا هم احساس گناه نمی کنند و فکر می کنند که به حقیقت امر دست پیدا کردند و ... اما شما به خوبی می دونید که اونها چقدر از حقیقت دورند. این دنیا هم مطابق احوالات اونا می گرده و شواهدی ارایه می ده که درک اونا رو از عالم تایید می کنه(یعنی در واقع اونها شواهدی از دنیا رو می بینند که تایید کننده نظرات اونا باشه). وقتی این قبیله به دنیای دیگر بروند، باز هم به همون کارهای قبلی خودشون مشغولند، با این تفاوت که دیگه فهمیدند که چه کار زشتی انجام می دهند و به شدت در عذاب هستند و آتش شرم درونشون شعله می کشه (به تعبیر قرآن خودشان هیزم آتش سوزان خودشان می شوند)

 مطابق عبارت اول مطلب، اگه شما معتقد باشید که خداوندی بر جهان ناظر هست و انسانها با اون در ارتباطند، اونوقت روال زندگی شما طوری پیش می ره که این رابطه رو احساس کنید و اگر معتقد باشید که هیچ ارتباطی وجود نداره اصلا شاهدی برای وجود خدا یا وجود ارتباط با او برای شما ایجاد نمی شه. چرا؟ چون خداوند ساز و کارهای عالم رو طوری تنظیم کرده که کسانی که به دنبال او هستند او رو پیدا کنند و کسانی که از او دور هستند، به اونا کمک می کنه که هر چه بیشتر ازش دور بشوند. اصلا گام برداشتن به سوی خدا، دعوتی است از سوی خودش:

گفت آن الله تو لبیک ماست
وان نیاز و سوز و سازت پیک ماست

برای اینکه اثبات کنم که خداوند در هر لحظه با این جهان ارتباط داره و در نتیجه اینطور نیست که جهان رو آفریده باشه و خودش دور نشسته باشه، می تونم از نظریه حرکت جوهری ملاصدرا استفاده کنم، ولی قصد من اصلا بیان استدلال در این موارد نیست. چونکه معتقدم اگر قرار باشه کسی به سمت خدا بره، اصلا نیاز به استدلال نداره، چرا که انقدر شاهد وجود داره که دلهای رام رو می بره. قولی هست که می گه که معجزات پیامبر برای دشمنان بود وگرنه کسانی که قرار بود ایمان بیارند، وقتی حرفای پیامبران رو می شنیدند و رفتار او رو می دیدند همون براشون کافی بوده. عالم نیازمند عبادت و ستایش کسی نیست و هر کس که علاقه داره می تونه به این سمت بره ولی اجباری در این کار نیست و اینطور نیست که اگه انسانها عبادت خدا رو نکنند زندگیشون فلج بشه و یا خدا دیگه چرخ فلک رو نچرخونه

اختیار آمد عبادت را نمک
ورنه می گردد بناخواه این فلک

قصد من اینجا تنها تذکر مجدد این مطلب به خودم هست که بهتره با خودم بیشتر رو راست باشم، شکی در این امر نیست که همه فلاسفه، فهم و درک متافیزیک و عالم دیگر رو بواسطه عقل ناممکن دونستند، پس اگر قراره به خدا ایمان وجود داشته باشه و ارتباطی با او برقرار بشه محور، دل آدمی است و نه عقل. اگر دل آدمی پاک باشه و غرض ورزی نکنه حقیقت، خودش رو آشکار می کنه. می دونم که خیلی از آدابی که داره به نام دین ترویج می شه، خیلی از افعالی که به نام دین صورت می گیره و ... با روح حقیقت سازگار نیست. می دونم که رنگ زمانه بر دین اثر می گذاره و هر زمانی دین مقتضی خودش رو می طلبه، می دونم که تاکید بی مورد بر حفظ شعائر دینی که در گذشته وجود داشته با ذائقه انسان خوش نمیاد و سبب می شه که جایگاه دین در دیدگاه انسان امروزی متزلزل بشه؛ اما یکبار دیگه برای خودم یادآوری می کنم که نفس دین ایجاد ارتباط با خداوندی است که وجودش آرام کننده قلب هاست، البته بواسطه بهره گیری از تجربیات بزرگانی که در این مسیر به جایی رسیدند. نفس دین در هیچ زمانه ای ارزش خودش رو از دست نمی ده و علیرغم هرگونه سوء استفاده از اون، سوء تعبیر از اون، دشمنی با اون همچنان درخشان و پابرجا خواهد بود. هر چند که در جامعه ای مورد تعنه قرار بگیره، یا افیون شناخته بشه و ... اما تنها راه نجات حقیقی بشر برای دچار نشدن به «شرمندگیِ محصور بودن در ظلمات» است.
دین با گسستن تعلقات انسان به امور دنیوی، زمینه رو برای جولان عقل باز می کنه تا مسیر خودش رو برای دستیابی به حقیقت مطلق پیدا کنه.

چون که تقوی بست دو دست هوا
حق گشاید هر دو دست عقل را

نظر شخصی من اینه که وجود دین برای هر شخص حقیقت طلبی لازمه. اما اینکه چه دینی و با چه مشخصاتی نیازمند بحثی مبسوط است.

و من الله توفیق



لیست کل یادداشت های این وبلاگ