• وبلاگ : لاابالي
  • يادداشت : آرامش 4 ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    20 دقيقه ميهمان الفاظ نابت بودم ...

    و از خوانش دلواژه هايت استفاده كردم !

    كامنتت را 3 بار خواندم .

    اينكه در نقدهايت بي تعارف اي بسيار بجا و مطلوبست .

    بابا جون چرا تو انقد پر رويي بچه!!

    يه جور يه چيزايي رو يه طورايي(!) ميگي آدم ياد اون جك باتربيتي(!!) ميافته كه يارو ميگه ترك سيگار راحته! من خودم صد بار ترك كردم!!! تو چند بار ترك كردي؟!!!!!! بگو تا....

    پاسخ

    ميگن خود کرده را تدبير نيست!! مجبورم فعلا اينايي رو که مي گي تحمل کنم تا زمان اثبات کنه کي به کيه!! چي به چيه!! بايد خفه کار کنم تا به موقش نشون بدم که « نمي گفتي بر آوردن ز دريا گرد ميدانم» دو نقطه دي!! اندکي صبر، سحر نزديک است!!!! چند نقطه دي

    @ حامد

    به نظرم مياد هدف نقد تو،‏ مطلب من نبوده كه خودم رو بيشتر نشونه گرفتي كه اونم ناشي از به اصطلاح نگرانيت راجع به منه!! كه نمي دونم از كجا سرچشمه مي گيره. اما به هر صورت من در صدد پاسخگويي به مسائلي كه مطرح كردي نيستم چراكه وارد واديي خواهم شد كه اولا باب جدل رو باز مي كنه و اعوذ بالله از اين وادي و ثانيا جمود رو بر فكر و رفتار تحميل مي كنه! اما فقط ذكر چند نكته ...

    چه فرقي مي كنه كه منبع اين سخن چه كسي بوده و يا چگونه تحصيل شده،‏ اگه قراره به چوب نقد عقلاني (با هر تعريفي) رونده بشه پس گفته رو نقد كن نه گوينده رو!‏

    مواجه با هر مطلبي،‏ دو رويكرد بيش نداره!‏ يا سراغ اون بريد،‏ يا از اون دوري كنيد. وقتي دشمني داره مياد طرفت،‏ يا خودت رو قوي كن كه باش مواجه باشي و يا فرار كن. وقتي با جمعي از دوستان مواجهي كه حرفاشون تو اذيت مي كنه يا توان بودن در اون جمع رو ايجاد كن (موضوع حرفاشون رو تغيير بده و يا خودت توان پذيرش ايجاد كن) و يا با اونا بيرون نرو! در مورد آرامش هم همينگونست. وقتي با عواملي مواجهي كه آرامش تو رو بر هم مي زنند يا توان پذيرش و مديريت اون عوامل رو ايجاد كن، در درونت و يا اينكه اون عوامل رو از خودت دور كن(نه صرفا فيزيكي البته كه با كم اهميت كردن ذهني هم دور ميشن)! منطق ساده حاكم بر پست همينه،‏ حالا مطلق و نسبي كردن و دادن پارادايم و تعيين حدود و ثغور و تحليل سود و زيان و امكان سنجي تحقق و روش شناسي دستيابي و ارايه تعاريف معين و ... باشه بر عهده شما كه شعور مهندسي داريد.

    چه حضور پرشوري!‏ چيزي شده كه من خبر ندارم؟

    @ مينا

    ممنون بابت دفاعيه غيورانه

    @ هادي

    اول اينكه راه دوم پاك كردن مساله نيست و بي اهميت كردن اونه!‏ بسياري از اوقات نيازهاي ما كاملا درست هستند،‏ ولي خواسته ما غلطه،‏با بهره گيري از راه دوم حساسيت نسبت به يك خواسته رو كم مي كني تا امكان حضور به خواسته ديگه براي براورد نياز داراي ماهيت رو بدي!‏ مثالش رو هم خوب مي دوني؛‏ قضيه گرسنگي و انواع غذا!‏ اگه فقط روي خوردن كباب پافشاري كني،‏ نه تنها كباب بت نمي رسه كه گرسنگي هم مرتفع نمي شه (البته اگه دستت به كباب نرسه!!)

    دوم اينكه پاك كردن مساله هميشه بد نيست!‏ براي رسيدن به برخي مطلوبيت ها،‏ بايد برخي ديگه رو قرباني كرد. كسي كه ميخواد زندگي موفقي داشته باشه،‏ بسياري از مطلوبيت هايي كه مردم عادي از اون بهره دارند رو بايد بيخيال بشه ... بهتره براي حفظ آرامش (به شرطيكه اولويت اول شما باشه) وارد هر گودي نشي،‏ ذهنت رو به سوي ديگري منحرف كني.

    آجودان بسه!

    تو كه ديدي من داشتم ميرفتم. يه دقيقه اي اين كامنت رو گذاشتم. قبول! اشتباه نوشتم. ساده ترين. خب ...

    حامد گفته ساده ترين نه بهترين! تفهيم شد؟!

    ادامه از كامنت قبلي

    * لطفا قبل از اين كامنت، كامنت قبلي رو بخونيد

    بسه ديگه! هيچ وقت انقدر كسي رو تحويل نگرفتم و كامنت براش نگذاشتم!

    امااااااااااااا....

    1- لازم نيست جواب اين سوالها رو به من بدي! من اينا رو گفتم كه خودت از خودت بپرسي! شايد هم پرسيدي!!! اگه دلت خواست من در خدمتم!

    2- مجددن زر نزن ( با عرض معذرت از خانواده هاي محترم)

    3- خيلي چاكرتيم در حد تيم المپيك ( تيم ملي هم نه حتي- به قول آجودان يا الله) و نگران هم !!!

    4- گاهي اوقات فك ميكنم اون شب كه بهم نصيحت شد كه احتياط كنم، درست بوده! همون شب كه بهم گفتن كه ما سه تا دچار توهم شديم!!! البته در اون موضوع كه بهمون انتقاد شدها! نه! كلا مي گم!

    5- چي بگم؟ هر چي بگم كم گفتم!!!

    هم به اندازه عاقل باشيم و هم به اندازه عاشق!

    ادامه از كامنت قبلي

    * لطفا قبل از اين كامنت، كامنت قبلي رو بخونيد

    21- چرا دومي ساده تره؟ اون هم خيلي؟

    22- اگه دومي ساده تره يعني بدون هزينه است؟

    23- آيا واسه همه ساده تره يا براي بعضيا؟

    24- كثرت يعني چي؟

    25- آيا ميزان كلي توجه و ارزش مقدار ثابتيه كه با كثرت مسايلي كه بهشون فكر كنيم، به هر كدوم سهم كمتري برسه؟

    26- آيا تا هميشه مسايل مي تونن كثرت داشته باشن؟

    27- اگر كسي راه دوم رو انتخاب كنه، عاقل تره؟ ترسو تره؟ بي عاطفه است؟ خره؟ جلبكه؟ ...

    28- آيا وقتي بودن يا نبودن مساله فرق نكنه، باز هم مي تونيم كه اساس اون مساله هست؟ يا نيست؟

    29- آيا دچار كثرت شدن ذهن، شرط كافيه يا فقط شرط لازمه؟

    30- ما به تنهايي و آگاهانه مي تونيم ذهنمون رو دچار كثرت كنيم؟

    ادامه دارد...

    ادامه از كامنت قبلي قبلي ( اين قبليه اشتب شد)

    * لطفا اول همون قبلي قبلي رو اول بخونيد

    11- در راه دوم، چه طوري اين معرفت رو پيدا مي كنيم كه داريم به چيزي اهميت مي ديم؟ با فكر كردن؟ با مشوش شدن؟

    12- آيا فكر كردن و مشوش شدن مترادف هستن؟ در عرض هم هستن؟ در طول هم هستن؟ ادم اول فكر مي كنه بعد مشوش ميشه يا اول مشوش ميشه و بعدن فكر ميكنه؟

    13- آيا مسايلي رو موفق شديم براي خودمون كم اهميت يا بي اهميت كنيم تا ابد اين طوري مي مونن؟ يا ممكنه دوباره با اهميت بشن؟ و اگه با اهميت شدنف چي ميشه؟

    14- اصولن چه جور مسايلي قابليت بي اهميت شدن دارند؟ همه مسايل؟ مسايل عاطفي؟ مسايل عقلاني؟ خانواده؟ عقايد؟ پول؟ رفقا؟ زنده مودن خود آدم؟ طرز ليسيدن بستني توسط همسر؟ مطالبي كه يك نفر توي وبلاگش مي نويسه؟ و...

    15- آيا بايد براي خود اين اهميت ندادن هم اهميت قايل شد يا اون هم اهميت نداد؟

    16- آيا اهميت ندادن هم نسبي يا مطلقه؟ يعني منظورم اينه كه نسبت به همه بايد به مسايل اهميت نداد يا نسبت به يه آدم خاص؟!

    17- كسي كه اهميت بده به مسايل و آرامش داشته باشه، دريا دل هستش؟

    18- آيا خود آرامش هم جزو مسايلي هست كه بهش نبايد اهميت داد؟

    19- اين انقدر كه ميگي، يعني چقدر؟

    20- كسي كه به چيزي اهميت نميده يعني اون رو نپذيرفته؟ با كمال ميل نپذيرفته؟ يا با كمال ميل اهميت نداده؟

    ادامه دارد....

    سلام

    خواستم ب قول همون پسره كه اسم خودش رو گذاشته عقل سليم دوباره هنجار شكني كنم و بگم :زر (ظر يا ذز يا ضر!!! درستش رو نمي دونم!) نزن! ولي چون ديدم خانواده هم مياد اينجا، چشم پوشي كردم و نگفتم و مي خوام روشنفكربازي دربيارم و بحث تحليلي آبكي بكنم!

    1- شما اين دو تا فرمول رو از كجاتون درآوردين؟!!! از جايي خوندي؟ يه روانشناس خيلي معروف گفته؟ يه اعتقاد اجماعيه يا حداكثري؟ جناب داييت گفته؟!!! خودت بارها و زياد تا تجربه كردي؟! حاصل تفكرات و تيوري هاي شخصيته؟ عبدالكريم سروش گفته؟!!! يا شايد من گفتم و خودم خبر ندارم؟!!! و يا حتي تيمسار به آجودان گفته؟!!! و ... واقعن برام جاي سواله!

    2- فقط و فقط همين دو تا است؟!!!

    3- دريا دل بودن يعني چي؟ دريا دل اين طوري تعريف ميشه توان پذيرش همه چي رو داشته باشه؟

    4- دريا دل بودن مطلق يا نسبي؟ منظورم اينه كه نسبت به همه دريا دل هست يا نسبت به يه آدم خاص؟!

    5- اساسا دريا بودن با تعريفي كه توي ذهنت هست، صفت مثبت و درستيه؟

    6- دريا دل بودن صفت هميشگي هست يا اينكه يه آدم دريا دل هم ممكنه يه روزي طاقت تموم شده و ديگه نتونه همه چي رو بپذيره؟ اون موقع حتمن دريا دل نيست ديگه! آره؟

    7- اين دريا دلي در وجه منطقي و عقلاني پندار و گفتار و رفتار آدم متجلي ميشه يا در وجه احساسي و عاطفي و دلي آدم؟

    8- دريا دل در چه وجهي مشابه با درياي فيزيكيه؟ بزرگ بودن؟ مواج بودن؟ شور بودن؟ كرانه ناپيدا بودن؟! نسيمي كه از سمت دريا مي وزه؟ طوفاني بودن؟ و ....

    9- آدم كه دريا دل ميشه چي از دست ميده؟ هزينه اش چيه؟ پول؟ عمر؟ عقل؟ خانواده؟ زندگي؟ رفقا؟ يه آدم خوب براي همسري؟ و...

    10- و باز آدم كه دريا دل ميشه چي به دست مياره؟ سودش چيه؟ پول؟ عمر؟ عقل؟ خانواده؟ زندگي؟ رفقا؟ يه آدم خوب براي همسري؟ و...

    ادامه دارد

    يه كم فكر كن ببين آيا همه چيزهاي ساده، راحت هم هستن؟! چون حامد گفته ساده و نه راحت!!

    كم داد بزن!

    چاله ميدون كه نيست.

    رفتي سربازي كه رفتي!‏من سربازي نرفته حريفتم ها!!!!!!!!

    ببين. بچه آجودان اينها راه حل هستند. يعني يه چيزهايي رو حل ميكنه حالا راه حل دوم موقتي پاك ميكنه.

    درست بخون:‏گفته راحتترين راه حل نه بهترين.

    ديگه نبينم صدات رو براي من و حامد بالاببري ها

    آخه كجاش خوب بود؟؟!!!
    راه دوم يعني... پاك كردن صورت مساله! (كه همه ادعا مي كنن اين كارو نمي كنن!)
    راه دوم يعني... اينقد از زمين فاصله بگيري كه همه چي برات كوچيك بشه! نه اينكه خود چيزا رو در برابر خودت ناچيز ببيني! (اونوقت يه روزي با كله ميخوري زمين وسط چيزايي كه به كوچيكيه قبل نيستن!!)
    راه دوم يعني... من خودم هم براي خودم در كنار ديگر چيزا اهميت قايل نيستم!!
    راه دوم يعني من ناتوان از حل مساله اي هستم ولي به روي خودم نيارم!!!
    راه دوم يعني ...‌!!!!!

    خيلي خوب بود ...