• وبلاگ : لاابالي
  • يادداشت : خون،‏خون است ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    -تحقق حقوق بشر نيازمند بصيرت و سعه صدري است که غير از وادي معنويت در جايي ديگر نمي توان از آن سراغ گرفت-

    حرف بزرگي زذي! از عهده ي اثباتش بر ميآي؟

    پاسخ

    حقيقت اينه كه من الان در حدي نيستم كه خواسته باشم به تمامه مساله فوق رو با استدلالهاي مناسب پشتيباني كنم. براي اينكه اين مطلب اثبات بشه، اول بايد اثبات كنم كه بصيرت و سعه صدر دو فاكتوري هستند كه حضور اونها به صورت توامان حقوق بشر رو محقق مي كنه. دوم بايد بررسي كنم كه غير از وادي معنويت چه وادي هاي ديگري وجود دارند و سوم اثبات كنم كه در وادي هاي غير معنويت اون بصيرت و سعه صدر ايجاد نمي شه و چهارم ثابت كنم كه در وادي معنويت ايندو پيدا مي شن!!‏ صادقانه مي گم كه الان نه توان فكري لازم رو دارم و نه روحيه ش رو! »» اما،‏ پذيرفتن اين حرف در حد استقرا (آنهم نه تمام) و بر اساس مصاديق موجود،‏امري دور از ذهن نيست. براي ايجاد در تعادل بين حقوق انسانها،‏ لازمه كه قدرتمندان از بخشي از قدرت خود چشم بپوشند و چه چيز جز قائل بودن به اموري معنوي مي تونه عامل اين چشم پوشي باشه؟

    بيا و مشخص كن با اين پست مي خواستي خبر بدي علي مي دانست يا مي خواستي بگي جان موجودات زنده به يك ميزان ارزشمنده و ربطي به رنگ و نژاد و دين و ... نداره؟!

    اول و آخر اين متن اصل موضوع رو - كه از نظر من با توجه به اتفاقات اخير غزه و واكنش هاي دولت ها و رسانه ها ميانه ي متن است - كم رنگ كرده. اين مطلب يا با قصد قبلي بوده كه ميشه ماهي گرفتن از آب گل آلود يا اتفاقي بوده كه ميشه بي مبالاتي نويسنده!

    پاسخ

    مينا جان! پست «خون، خون است» اصلا پستي خبري نبوده! اصلا قصد نداشته بگه که چه بر سر غزه اومده و ساير حکومت ها در قبال غزه چه کردند. حرفي داري وراي بازه زماني حاضر. جان اين پست ( که همونطور که اشاره شد از جاي ديگري هم نشات گرفته) از ديدگاه من، بررسي صداقت حکام در پايبندي به حقوق بشر فارغ از خصيصه هاي عارض بر اوناست. چه بسياري از حکومت ها که با عنوان سکولاريست سياسي دم از دفاع از حقوق بشر مي زنند و در عمل پاي در گل مانده اند. امروزه حکومت ديني (که درست آن دينداران است) مورد چالش بسيار است، صرف آنکه دينداران متهم به کوته فکري و تنگ بيني هستند. حکومت علي ع از نظر من مصداق بارز امکان وجود حاکمي ديني است که بدليل وسعت نظر شخص حاکم، حقوق بشر در آن در حد وسع زمان بصورت کامل ادا شده است. اشاره اي کوتاه به حکومت شخص وي در اين متن، تنها گواهي است از اينکه تحقق حقوق بشر نيازمند بصيرت و سعه صدري است که غير از وادي معنويت! در جايي ديگر نمي توان از آن سراغ گرفت.