• وبلاگ : لاابالي
  • يادداشت : نسبت شيطان و آدم 2 (داستان معاويه و ابليس)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بابا چقدرطولاني و گنده گنده حرف ميزنيد!

    از اونجايي كه بخش زيادي از پست متعلق به مولوي خوب نميشهزياد تفت و تفسيرش كرد... ولي كلاً مخالف اين تريپهاي هادي شيرين هم هستم كه مثلاً فلاني پرندس! هر كي هست، براي خودشه! من هنرم اينه كه لنگان خرك خودمو به منزل برسونم!

    موضوع خير و شر برام جالب بود... با اين تعريف چه جوريد؟:

    خير: هر كاري كه مطابق نداي دروني فطرتم (كه قبولش دارم) صورت بگيره!

    شر: هر كاري كه بر خلاف نداي دروني فطرتم (كه قبولش دارم) صورت بگيره! براي عبارت گناه هم يه همچين چيزي در ذهنم بوده!

    پ.ن.1. به تعريف فطرت و اينا گير ندين! خواستم يه بحث گرد و كلان داشته باشم!

    پ.ن.2. درباره ماهيت خارجي شيطان دارم متقاعد ميشم!

    پ.ن.3. كامنت منم زياد شد؟!!

    پاسخ

    همون اول گفتي راجع به فطرت گير نديد!!‏ دست منو بستي،‏ ولي حالا رو اون قبولش دارم گير مي دم (دو نقطه دي) »» منظورت از قبول دارم در پرانتز چيه؟ اينكه فطرت رو قبول داري يا اينكه مي خواي بگي كار خير هر چيزي هست كه از درون قبولش داري؟ نقش نفست، شيطون و چون هادي مطرح كرد،‏پيامبرها اين وسط چيه؟!