• وبلاگ : لاابالي
  • يادداشت : اختيار و دين [8]
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    وقتي تو نه سالگي بقولي مکلف شدم. حجاب رو رعايت مي کردم و روزه ام رو هم كامل مي گرفتم. اما با نماز خوندن مشكل داشتم. خيلي وقتها يادم مي رفت اما اون موقع ها هم كه يادم بود دوست نداشتم. مامانم مي گفت تنبليت مي ياد بهونه مي گيري. شك كردم كه شايد واقعا تنبلم! اين شد كه در موقع مقرر به نماز مي ايستادم. خم و راست هاش رو هم مي شدم اما هيچي نمي خوندم. همه بهم مي گفتن وقتي ديني رو قبول كردي بايد همش رو بپذيري. نمي شه بگي اينحاش رو دوست دارم و ... چه مي دونم آش با جاش

    الان بزرگ شدم و خيلي از مناسكي كه همون موقع هم انجام مي دادم انجام نمي دم . اما الان كسي ديگه بهم نمي گه تو كه فلاني و بهماني اين يكي رو هم درست كن! بنده خدا ها پذيرفتن خانه از پاي بست ويرانه. واضحه چي مي گم؟!

    يعني يه كلام گفتم من اصلا دين رو قبول ندارم! من اصلا مسلمون نيستم. پس الزامي به پذيرش همه ي اصول دين نيست. هر جاش رو بخوام مي پذيرم و هر جاش رو نخوام ...

    من جدا با دين مشکل دارم. و هر روز مشکلم بيشتر ميشه. ( اينکه مي گم دين منظورم خدا نيست) تمام حرفها و دستورات معقولي که دين گفته در کتب غير ديني هم هست. اما خيلي فرامين و دستورات غير معقول هست که فقط وقتي دين داري مجبوري بپذيري چون يکي اين حرفها رو گفته که چيزهايي رو ميدونه که تو نمي دوني. خب! من ترجيچ مي دم با دانسته هام زندگي کنم و پاي هر پي آمديش هم بايستم . ترجيح مي دم چشمم رو باز کنم و بگم ماست سياه تا اينکه چشمم رو ببندم و بگم چون در کتاب آسماني اومده ماست سفيده پس سفيده! من سعي مي کنم انسان باشم نه اينکه اداي خدا رو در بيارم.

    پ.ن: ببخشيد داد زدم ها! کلي عصبانيم. از دست همين آدم هاي ديندار. چند وقت دم پرم نپلکيد