برای اینکه وقت کافی داشته باشید نسبت به سوال اول اختیار و دین و مطالب بیان شده حول اون به اندازه کافی فکر کنید، یه زنگ تفریح میگذارم تا هفته بعد
ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است
ماییم جای دیگر و او جای دیگر است
چشم جهانیان، به تماشای رنگ و بوست
جز چشم دل که محو تماشای دیگر است
این نه صدف، ز گوهر آزادگی تهی است
و آن گوهر یگانه، به دریای دیگر است
در ساغر طرب، می اندیشه سوز نیست
تسکین ما، ز جرعه مینای دیگر است
امروز می خوری غم فردا و همچنان
فردا به خاطرت، غم فردای دیگر است
گر خلق را بود سر سودای مال و جاه
آزاده مرد را، سر سودای دیگر است
دیشب دلم به جلوه مستانه ربود
امشب پی ربودن دلهای دیگر است
غمخانه ایست وادی کون و مکان، رهی
آسودگی اگر طلبی، جای دیگر است
رهی معیری