با توجه به مطالبي كه شما در اينجا بيان كرديد، چنين انتظار مي ره كه دين در بين اقشار تحصيل كرده و جوامعي كه از نظر علمي نسبت به ساير جوامع جلوتر هستند، كمتر مشاهده شود،در حاليكه در كشوري مثل آمريكا شاهد اين هستيم كه بسياري از مردم ديندار هستند. بنابراين براي اظهار نظر منطقي لازم است بررسي هاي بيشتري صورت بپذيرد تا ارتباط رشد علم و گسترش دين بهتر معلوم گردد.
حداقل دليل شخصي من هم براي دينداري اينه كه تناقض در بين مكاتب فكري انساني، بسيار بيشتر از آنچه كه در بين اديان وجود دارد به چشم مي خورد. در واقع به نظر من انسان وقتي بر اساس عقلش پيش ميره تنها تكيه گاهش رو تجربه علمي قرار مي ده و در نتيجه در تفسير بطن عالم بسيار سطحي عمل مي كنه و اصولا از پرداختن به آن عاجز است. به همين جهت بكارگيري اديان براي رسيدن به حقيقت امريه ضروري! البته منكر اين امر نيستم كه لازم است از اديان هم زنگار زدايي شود، اما وجود آنها لازم است.